❣♕دنـــــیــــــای شــــــــادی ♕❣

❣♕دنـــــیــــــای شــــــــادی ♕❣

εїз در هــــــــم و بر هــــــمεїз
❣♕دنـــــیــــــای شــــــــادی ♕❣

❣♕دنـــــیــــــای شــــــــادی ♕❣

εїз در هــــــــم و بر هــــــمεїз

دنــیــــــــا***

به قول حسین پناهی : 
می دانی ، یک وقت هایی باید روی یک تکه کاغذ بنویسی   " تـعطیــل است " 

  و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت،  باید به خودت استراحت بدهی، دراز بکشی

دست هایت را زیر سرت بگذاری به آسمان خیره شوی

و بی خیال ســوت بزنی، در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که پشت شیشه ی

ذهنت صف کشیده اند، آن وقت با خودت بگویـی  :  

بگذار منتـظـر بمانند...




 

ادامه مطلب ...

لبخـــــــــــــــند زیبـــــــــا***

 

 

 

لبخند بارانی         

                                                                                                                                                                             

دختر کوچکی هر روز پیاده به مدرسه می‌رفت و برمی‌گشت، با اینکه آن روز صبح هوا زیاد خوب نبود و آسمان ابری بود، دختر بچه طبق معمول همیشه، پیاده به سوی مدرسه راه افتاد. بعدازظهر که شد، هوا رو به وخامت گذاشت طوفان و رعد و برق شدیدی گرفت.

مادر کودک که نگران شده بود مبادا دخترش در راه بازگشت از طوفان بترسد یا رعد و برق بلایی بر سر او بیاورد، تصمیم گرفت که با اتومبیلش به دنبال دخترش برود، با شنیدن صدای رعد و دیدن برقی که آسمان را مانند خنجری درید، با عجله سوار ماشینش شد و

ادامه مطلب ...

*>>غـــــــــــــــــــــــــرور<<*

آدمیزاد،غرورش را خیلی دوست دارد،اگر داشته باشد،آن را از او نگیرید...  

حتی به امانت نبرید...ضربه ای هم نزنیدش،چه رسد به شکستن یا له کردن!  

آدمی غرورش را خیلی زیاد، شاید بیشتر از تمام داشته‏ هایش، دوست می دارد؛حالا ببین اگر خودش، غرورش را به خاطر تو،  

 نادیده  بگیرد،چه قدردوستت دارد!و این را بفهم آدمیزاد ! ...